
هنگامی که در این دنیای بیکران تنها می شوم.....تنهای تنها.....دلم می خواهد
بگریم و درد دل خود را فقط به تو بگویم به تو ای معشوق من
ای عشق و امید زندگی من......آری اشکایم جاری می شود و زمانی به خود می آیم
که گونه هایم را خیس می بینم.....نمی دانم به جز تو به چه کسی غم دل را بگویم....
نمیدانم وقتی تو از شهر و دیار دور هستی و قلبم برای دیدنت در آتش عشقت می سوزد
و چشمانم برای نگاهت در دوری تو می گرید.....غم دل را با چه کسی به جز تو بازگو کنم...
تا آخرین نفس هم نفس توام عشق من
دوستت دارم ...
نظرات شما عزیزان:
|